افسانه نرگس



جوان زیبایی هر روز می رفت تا زیبایی خود را در یک دریاچه تماشا کند.چنان شیفته ی خود می شد که روزی به درون دریاچه افتاد و غرق شد. در مکانی که از آنجا به آب افتاده بود, گلی رویید که نرگس نامیدندش.
هنگامی که نرگس مرد اوریادها _ الهه های جنگل_ به کنار دریاچه آمدند که از دریچه ی آب شیرین به کوزه ای سرشار از اشک های شور استحاله یافته بود.
اوریادها پرسیدند : چرا می گریی ؟
دریاچه گفت : برای نرگس می گریم .
اوریادها گفتند: آه شگفت آور نیست که برای نرگس میگریی....و ادامه دادند: هر چه بود با آنکه همه ی ما همواره در جنگل در پی او می شتافتیم تنها تو فرصت داشتی از نزدیک زیبایی او را تماشا کنی.
دریاچه پرسید: مگر نرگس زیبا بود؟
اوریادها شگفت زده پاسخ دادند: کی بهتر از تو میتواند بهتر از تو این حقیقت را بداند؟
هر چه بود هر روز در کنار تو می نشست.
دریاچه لختی ساکت ماند.سرانجام گفت : من برای نرگس میگر یم اما زیبایی او را در نیافته بودم.
برای نرگس میگریم چون هر بار از فراز کناره ام به رویم خم می شد می توانستم در اعماق دیدگانش بازتاب زیبایی خودم را ببینم.

Madaran ra hame taghdir konid ze mohebat hame ra sir konid
 

مادرم

ای گرامی ترینم صمیمی ترینم

نمیدانم که چگونه می توانم قدرشناس زحمات بی دریغ شما باشم

فقط میتوانم بگم با تمام وجود دوستت دارم و بابت همه چیز متشکرم

                                     

زهرای تو


چند نکته دیدم بد نیست شما هم بخونین


مرد از راه چشم و زن از راه گوش به دام عشق می افتد .

 

دوری ، عشق را شدت می بخشد و نزدیکی ، قوت .

 

پیری مانع از عشق نیست . اما عشق تا حدی مانع از پیریست .

 

هرگز ندانستم چگونه ستایش کنم تا آنکه آموختم چگونه دوست بدارم .

 

عشق ناتمام می گوید : من تو را دوست دارم چون به تو نیاز دارم .

 

عشق تمام می گوید : من به تو نیاز دارم چون تو را دوست دارم .

 

در حساب عشق یک به اضافه یکی برابر است با همه چیز و دو منهای یک برابر با هیچ .

 

محال است عاشق باشی و عاقل .

 

عشق چیزی جز یافتن خویش در دیگران و شادکامی در شناخت نیست .

 

عشق همانند پروانه ایست که اگر سفت بگیری له می شود و اگر سست بگیری می گریزد .

 

عشق چون میوه است . ممکن است خوب به نظر آید اما تا وقتی که نرسیده آن را گاز نزن .

 

عشق چون ساعت شنی است . با خالی شدن مغز ، قلب پر می شود .

 

عشق غلبه خیال بر خرد است .

 

مرد به کرات عشق میورزد ، اما کم . زن به ندرت ، اما بسیار .

 

مردها همواره میخواهند اولین عشق یک زن باشند و زن ها دوست دارند آخرین عشق یک مرد باشند .

 

تنها پاداش عشق ، تجربه عاشقی است .

 

با عشق وشکیبائی چیزی نا ممکن نیست