کس نگفته است که زندگی کار ساده ای است،

گاهی بسیار سخت و ناخوشایند می نماید.

اما با تمام  فراز و فرودهایش،

زندگی ...

از ما انسانی بهتر و نیرومندتر می سازد.

حتی اگر در لحظه، حقیقت آن را در نیابیم.

به یاد آر ...

که در آزردگی، رنج را از خود دور داری،

و در دلتنگی، بگذاری اشکهایت جاری شوند،

و در خشم، خود را رها سازی،

و در ناکامی، بر خود چیره شوی

تا می توانی یار خود باش.

می توانی بهترین دوست خود باشی،

اما به هنگام آشفتگی مرا خبر کن!

می کوشم، بدانم چه وقت باید در کنارت باشم

اما گاه ممکن نیست، پس خبرم کن

عشق بالاترین هدیه ای است که می توانیم به یکدیگر بدهیم.

و ایثار یکی از بزرگترین لذتهایی است که به ما ارزانی شده.

من اینجایم هر زمان و همیشه،

تا هر آنچه دارم به تو هدیه دهم


یکدیگر را دوست بدارید اما, از عشق زنجیر مسازید:

بگذارید عشق همچون دریایی مواج میان ساحلهای جانتان در تموج و اهتزاز باشد.

جامهای یکدیگر را پر کنید اما از یک جام منوشید.

از نان خود به‏یکدیگر هدیه دهید اما هر دو از یک قرص نان تناول مکنید.

به‏شادمانی با هم برقصید و آواز بخوانید اما بگذارید هر یک برای خود تنها باشید.

همچون سیمهای عود که هر یک در مقام خود تنهاست, اما همه با هم به‏یک آهنگ مترنمند.

 

دلهایتان را به‏هم بسپارید اما به اسارت یکدیگر ندهید.

زیرا تنها دست زندگی است که می‏تواند دلهای شما را در خود نگه دارد.

در کنار هم بایستید, اما نه بسیار نزدیک:

از آنکه ستونهای معبد به جدایی بار بهتر کشند,

و بلوط و سرو در سایه هم به‏کمال رویش نرسند.



آنکس که تو را شناخت جان را چه کند

فرزند و ایال و خاندان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند