... سپید می نویسی
تو بر سیاه تخته، سپید می نویسی
شکوفه می تکانی امید می نویسی
در این کلاس کوچک که پنجره ندارد
دریچه می گشائی جدید می نویسی
تو با اشاره خود چه راحت و صمیمی
برای قفل ذهنم کلید می نویسی
چه نور پرفروغی نوشته تو دارد
مگر برای خورشید رسید می نویسی
شکوه راستی را به سرو می نمائی
پیام خرمی را به بید می نویسی
تو در حلول پائیز بهار می سرائی
به روی صفحه برف نوید می نویسی
تو عاشق خدایی که از ریا جدایی
و بر سیاه تخته، سپید می نویسی
به یاد دوران مدرسه و گچ و تخته سیاه وای که چه دورن خوبی بود ........کلی دلم میخواست دوباره اون دوران برگرده.......
همگی موفق باشید
باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازی های راه مدرسه
بوی ماه مهر ماه مهربان بوی خورشید پگاه مدرسه
از میان کوچه های خستگی می گریزم در پناه مدرسه
باز می بینم ز شوق بچه ها اشتیاقی در نگاه مدرسه
زنگ تفریح و هیاهوی نشاط خنده های قاه قاه مدرسه
باز بوی باغ را خواهم شنید از سرود صبحگاه مدرسه
روز اول لاله ای خواهم کشید سرخ بر تخته سیاه مدرسه
زنده باد عشق
سلام
یادش بخیر ....