این دل شکستنی است آهسته حمل شود.
این دل سوختنی است آهسته گرم شود.
این دل کباب شدنی است آهسته به سیخ کشیده شود.
این سکوت شکستنی است آهسته فریاد کشیده شود.
این آره گفته شدنی است آهسته به یاد آورده شود.
این لب ها دوختنی است آهسته بوسیده شود.
این عشق دیدنی است آهسته کور شود.
این زندانی اعدامی است آهسته به دار آویخته شود.
این چشم ها بهاری است آهسته باریده شود.
این آزادی رویایی است آهسته خواب دیده شود.
این گنجشک جوجه است آهسته شکار شود.
این شراب مرد افکن است آهسته نوشیده شود.
این زخم بدخیم است آهسته خوب شود.
این مرد عاشق است آهسته عاقل شود.
این شعر پریشان است آهسته پاره شود.
این شاعر مجنون است آهسته کشته شود.
زهرا جون
سلام ...خوب هستی...فقط آهسته بگو ...آرام و بی صدا که دانستن باران برای فردا شدن کمی گنگ است...اووووووولللللللل
این نوشته از کی بود؟
آهسته