باز هم آمدی تو بر سر راهم آی عشق میکنی دوباره گمراهم در راه من جوانی را به سر کردم تنها از دیار خود سفر کردم دیریست قلب من از عاشقی سیرست خسته از صدای زنجیرست خسته از صدای زنجیرست دریا !!!!!! اولین عشق مرا بردی دنیا !!!!!! دم دم مرا تو آزردی دریا !!!!!! سرنوشتم را به یاد آور دنیا !!!!!! سرگذشتم را مکن باور من غریبی قصه پردازم چون غریقی غرق در رازم گمشدم درغربت دریا بی نشان وبی هم آوازم میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را. زهرا جون
زهرا جون
پنجشنبه 7 اسفندماه سال 1382 ساعت 01:50 ب.ظ
سلام روی موج خسته دریا میتوان سوار شدو با دلی سنگین تر و پر امید تر از باد می توان به کنار تو رسید و در یک لحظه تا هزار لحظه نزدیکتر شد و تو را صدا کرد و با هزاران قطره می توان چشمه شد و در قلب تو فرو ریخت؛
سلام. وبلاگ غمگینی داری! به نظر می رسه که ماهیت وبلاگت متفاوته. از خوندن مطالبت خوشحال شدم و امیدوارم شادی به سراغت بیاد.
سلام
عالی بود
مرسی از شعرم که نوشتی تو سایتت .
یه دنیا ممنون.
سلام
روی موج خسته دریا میتوان سوار شدو با دلی سنگین تر و پر امید تر از باد می توان به کنار تو رسید و در یک لحظه تا هزار لحظه نزدیکتر شد و تو را صدا کرد و با هزاران قطره می توان
چشمه شد و در قلب تو فرو ریخت؛
ببخشید ازتون خواهش میکنم نام خواننده ی ۰ دریا آخرین عشق مرا بردی ۰ رو برام ایمیل کنید مرسی